قربانی کردن در واقع ریشه در ایران باستان دارد. انسان ها در ادوار گذشته برای به دست آوردن ترحم خدایان، موفقیت در جنگها، دور کردن خود از معرض امراض و شکرگذاری به قربانی کردن حیوانات و یا انسانها مبادرت می کردند.
در پارهای از موارد در امر قربانی افراط صورت میگرفت و به این علت در برخی ادیان و ملل منسوخ گردیده است. به طوری که در دوران آریایی زردشت به دلیل خروج آریاییان از حد اعتدال در قربانی کردن با این آیین مبارزه سختی کرده و آن را حذف می کند.
قربانی در اسلام روز ذبح اسماعیل است به دست ابراهیم خلیل الله
خداوند که پس از سالهای طولانی اسماعیل را به ابراهیم هدیه کرده بود او را در معرض آزمایشی بسیار سخت قرار می دهد و خواهان قربانی اسماعیل میشود. ابراهیم (ع) که در تمام دوره نبوت خویش از فرمان الهی سرپیچی نکرده است این بار هم تسلیم پیام حق میشود و فرزند خود را قربانی میکند.
امر قربانی اسماعیل به خواست خدا انجام نمی پذیرد اما ابراهیم خلیل الله به خوبی از آزمایش الهی سربلند می شود وعلاقه خود را به پروردگار اثبات میکند. حجاج به پاس بزرگداشت این روز در منی گرد هم می آیند و آیین قربانی را انجام می دهند.
در خصوص منشاء تشریع قربانی باید گفت: آن طو که در قرآن ذکر شده است خداوند در سوره حج پیرامون این موضوع می فرماید: "والبدن جعلناها لکم من شعائر الله لکم فیها خیرا، فاذکرو ااسم الله علیها صراف فاذا وجبت جنوبها فکلوامنها واطعمو القانع والمعتر کذلک سخرناها لکم لعلکم تشکرون"
"شتران تنومند را برای شما از شعائر الهی قرار دادیم، در این شتران برای شما خیر است پس هنگامی که آنها برای نهر ردیف شدند نام خدا را برآنها ذکر کنید، پس چون پهلوی آنها فرو افتاد از آنها بخورید و به درماندگان آبرومند و فقیرانی که در معرض هستند بخورانید ما این شتران را برای شما رام و مسخر گرداندیم تا شکر ایزد تعالی را به جا آورید."
همان طور که از سخن پروردگار مشاهده میگردد قربانی یکی از شعائر الهی است که اجرای آن تقوا ایجاد می کند و در صورتی که با خلوص نیت و برای رضای حق انجام پذیرد انسان را به قرب الهی نزدیکتر میکند.
در حقیقت مراد از قربانی کردن یاری رساندن به مستمندان و گرسنگان است. زیرا اگر خون حیوان بدون دلیل واستفاده خاصی باشد در اسلام منع میگردد تا آنجا که پیامبر اکرم (ص)فرمودند: به قتل مرسان گوسفند یا شتری را مگر برای خوردن.
در اسلام برخلاف ایران باستان آیین قربانی کردن به صورت هدفمند انجام میپذیرد. زیرا گفته می شود گوشت قربانی باید برای برقراری عدالت اقتصادی در جامعه اسلامی به اهل استحقاق برسد.
عید قربان در شریعت اسلام به قدری مورد تاکید قرار گرفته است که امیرالمومنین علی (ع) در خصوص آن فرموده اند: "اگر مردم می دانستند قربانی در روز عید چه اجری دارد وام میگرفتند و قربانی میکردند چرا که با اولین خون آن صاحب قربانی آمرزیده می گردد."
ابوالحسن علی بن موسی الرضا (۱۴۸–۲۰۳ ه. ق.)، ملقب به «رضا» امام هشتم شیعیان دوازده امامی که وی را با عنوان امام رضا یاد میکنند. پدر او ابوالحسن موسی الکاظمالصابر (امام کاظم) هفتمین امام شیعیان و مادرش طبق روایات مختلف نامها، کنیهها و لقبهای «امالبنین، نجمه، سکن و تکتم» را دارد. زادگاه علی بن موسی شهر مدینه بود و در توس درگذشت. شیعیان مأمون خلیفهٔ عباسی را که او را ولیعهد حکومت عباسیان کرده بود را مسئول وفاتش میدانند. مقبرهٔ وی در شهر مشهد قرار دارد و سالانه مورد بازدید میلیونها مسلمان شیعه و سنی از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار میگیرد.
لقبها: رضا، صابر، زکی، ولی، وفی، صدیق، رضی، شمس الشموس، معین الضعفاء و الفقراء، غریب الغربا، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، ربالسریر، رئاب التدبیر، شمس توس، خورشید ولایت، ضامن آهو، عالم آل محمد، ثامن الحجج، امام الرئوف
علی بن موسی زادهٔ جمعه ۱۹ رمضان یا نیمه ماه رمضان یا پنج شنبه ۱۱ ذیقعده یا ۱۰ رجب سال ۱۴۸ هجری در شهر مدینه بود. او ۲۴ سال وچند ماه را با پدرش به سر برد. ولی مطابق آنچه گفته شد، عمر او در روز درگذشت پدرش ۳۵ سال یا ۲۹ سال و دو ماه بوده و پس از وفات پدرش چنانکه در مطالب السئول نیز آمده، ۲۵ سال زیستهاست و مدت امامت او حدود ۲۰ سال طول کشید، که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. رضا در مدینه، پس از وفات پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگی امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد، و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش، رییس مذهب شیعه جعفر صادق پرداخت. در طول این مدت، او در دنباله حکومت هارون الرشید را که ده سال و بیست و پنج روز بود زیست. سپس امین از سلطنت خلع شد و عمویش ابراهیم بن مهدی برای مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست. آنگاه دوباره امین علیه او شورش کرد و برای وی از مردم بیعت گرفته شد. یکسال و هفت ماه حکومت کرد ولی به دست طاهر بن حسین کشته شد. سپس عبد الله بن هارون، مامون، به خلافت تکیه زد و بیست سال حکومت کرد. در زمان حکومت مامون، آن گونه که در کتب معتبر شیعه آوردهاند او که علاقه مردم ایران به امامان شیعه را میدید تصمیم گرفت رضا را مجبور کند تا از مدینه به خراسان بیاید و او را به عنوان ولیعهد و جانشین خود معرفی کند و چنان چه شیخ مفید در کتاب مسار الشیعه آوردهاست روز اول ماه رمضان روز بیعت به ولایت عهدی رضا توسط مامون است، تا با این روش بتواند در بین مردم محبوبیت قابل ملاحظهای پیدا کند و درضمن تصمیم داشت تا رضا را نزد خود بیاورد و کارهای او را تحت نظارت کامل خود قرار دهد.سپس مامون اورا توسط زهرکشت.
شیعیان حدیثهای زیادی را منتسب به وی میدانند یکی از مشهورترین احادیثی قدسی منقول از وی حدیثی موسوم به سلسلة الذهب است که هنگام وداع وی با مردم شهر نیشابور در بین راه چنین گفتهاست که: مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین شهید کربلا از پدرش علی بن ابی طالب که گفت: عزیزم و نور چشمانم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی میفرماید: کلمهٔ لا اله الا الله دژ استوار من است، پس هر کس در این حصار وارد شد، از عذابم محفوظ است.
شیعه میگوید: او چند قدمی حرکت کرد و سپس برگشت و گفت:به شرطهای آن و من از جمله شرطهای آن هستم. مقصود علی بن موسی از شرطها، اعتراف به این واقعیت است که او مانند پدرانش از سوی خدا امام و حجت است و اطاعتش بر همه واجب است.
از علی بن موسی رضا برخی تألیفات یاد شده که علمای شیعه از آنها به اجمال و تفصیل یاد کردهاند. اما مؤلفات وی، به تفضیل، عبارتاند از:
آنچه به محمد بن سنان در پاسخ پرسشهای وی درخصوص علل احکام شرعی نوشتهاست.
عللی که فضل بن شاذان گوید آنها را از علی بن موسی رضا، یکی پس از دیگری، شنیده و جمع آوری کردهاست و به علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری اجازه روایت آنها را از وی از علی بن موسی رضا دادهاست.
سه رساله که برای مأمون عباسی درباره اسلام و دستورهای دینی نوشتهاست. این سه رساله را صدوق در عیون اخبار الرضا با اسناد متصل ذکر کردهاست.
الرسالة الذهبیة در طب.