موج شیعه

موج شیعه

خوش آمدید
موج شیعه

موج شیعه

خوش آمدید

بنویسید حسین علیه السلام... شعرهای حسینی

*****    بنویسید حسین    *****


با همین سوز که دارم بنویسید حسین(ع)

هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین(ع)


ثبت احوال من از ناحیه ی ارباب است

همه ی اهل و تبارم بنویسید حسین(ع)


خانه ی آخرتم هست قدمگاه حبیب

سر در قصر مزارم بنویسید حسین(ع)


هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان

همه ی دار و ندارم بنویسید حسین(ع)


من دلم راز شکیبایی زینب(س) دارد

همه ی صبر و قرارم بنویسید حسین(ع)


هیچ شعری ننویسید به روی کفنم

با گل تربت یارم بنویسید حسین(ع)


تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو ملک

به روی سینه ی زارم بنویسید حسین(ع)


گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست

همه ی باغ و بهارم بنویسید حسین(ع)


روی پیشانی من هر چه که بیمار شدم

با همه حال نزارم بنویسید حسین(ع)


هر که پرسید که در چله نشینی چه کنم؟

اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین(ع)


دست بر شاکله ی هیئتی من نزنید

گفت یارم به عذارم بنویسید حسین(ع)


آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید

حاجت قافله دارم بنویسید حسین(ع)

دو شعر بسیار زیبا...

یاحسین

دوباره مثل همیشه خجالتم دادی...

برای عرض ارادت لیاقتم دادی... تعجبم توکجا این حقیرساده کجا...

همیشه گفته ام آقا تو عزتم دادی...

همین که خط نکشیدی به نام من ممنون...

چه شدکه این همه شوق ارادتم دادی ... 

وفا ندیده ای ازمن قبول اما ...

خودت به رحمت شاهانه عادتم دادی... 

السلام علیک یا اباعبدالله


وقتی تمام صاعقه ها را جنون گرفت

طوفان وزید و قافیه ها بوی خون گرفت


"تا گفتم السلام علیکم شروع شد"

قلب قلم تپید و تلاطم شروع شد


آغاز روضه بود به نام خدا؛ حسین

شاعر نوشت اول این روضه؛ یا حسین


خون جای اشک بر ترک گونه ها نشست

نام تو بر لب آمد و کوه از کمر شکست


نام تو بر لب آمد و دریا ز شرم سوخت

با جذر و مد نام تو صحرا ز شرم سوخت


نام تو بر لب آمد و کار از جنون گذشت

با تو به رقص آمده طوفان میان دشت


نام تو بر لب آمد و بغض زمین شکُفت

نام تو بر لب آمد و شاعر به گریه گفت:


"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"

آمد ندا ز عرش که ماه محرّم است...

 ‌

کربلا...

کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است

اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است

نام زینب با حسین حک گشته در ایوان دل

دل که شد بیت الحسین نقش ونگارش زینب است

شیعه دارد در دلش یکتا کتاب قیمتی

ناشرش باشد حسین ، آموزگارش زینب است

هرکه نازد بر کسی زینب بنازد بر حسین

جان زهرا این حسین دار و ندارش زینب است



شعرهای حسینی و مذهبی--این شعر عالیه--


آن قدر سمت گنه رفتم و تحقیر شدم /

من به جان خودت از جان خودم سیر شدم  /        

نفس اماره مرا خوار و ذلیلم کرده /

خیلی از دست خودم نادم و دلگیر شدم / 


گرچه ظرف نمک یار شکستم،  اما /

باز هم بر سر این سفره نمک گیر شدم /


میگذشتم شبی از تکیه، صدا می آمد/

 با همان گوشه چشم تو زمینگیر شدم/


چشم وا کردم و دیدم که شب تاسوعاست! /

 این چنین بود که با زلف تو درگیر شدم/


گرچه کلب در این خانه شرف داشت به من! /

ولی انگار که من هم غل و زنجیر شدم/


تا که سنگینی بار گنهم کم بشود .../

نهمین روز به عشق تو علم گیرشدم  /


گوش کن حافظ دلخسته کمی حرف مرا 

 بهر این بیت، غزل گفتم و پیگیر شدم :  


(بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین /

من نشستم به لب علقمه و پیر شدم)