ای مشک تو لااقل وفا داری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
من وعده ی آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
ای مشک نگاه کن به بالای سرم
زهراست نشسته آبروداری کن
........................................................
عشقی است در میان دل ما که کیمیاست
این عشق این جنون همه ی آبروی ماست
ما در بهشت هم همه دنبال هیئتیم
جنت بدون روضه ی ارباب بی صفاست
شکر خدا حسین شده زندگی ما
شکر خدا که در دل ما عشق کربلاست
......................................................
تشنه ای آه، و دارد لب تو می سوزد؛
آب مهریه ی زهراست اگر بگذارند...
غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند...
ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند...
.......................................................
یکی می گفت از گل بهتر است او
شبیه حضرت پیغمبر است او
علیّ مرتضا آمد به میدان
ولی نه! نه! علی اکبر است او
زینب جان! شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما “بی حسین” شدن تو بود و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
کوفیان نامه نوشتند که : حسین جان، ما همه سرباز تواییم.
زودتر بیا که دجالها امان مان را بریده اند!
و زمان امتحان فرا رسید:
امام، نائب فرستاد!
عوام را دنیازدگی و روزمرگی فریب داد و خواص را هم بی بصیرتی.
گفتند: تا امام معصوم نیاید، کار درست نمی شود (!)
مسلم که معصوم نیست، باید خود امام بیاید!!!
و شد آنچه که شد!
«آنانکه نائب امام را یاری نکردند، توفیق یاری امام را نیز پیدا نکردند!»
سر مسلم بن عقیل بر دروازه کوفه نصب شد
و درست یک ماه بعد، سر حسین و یارانش به آن ملحق شد!
و چندسال بعد
آنانکه نایب امام و امام را یاری نکرده بودند توبه کردند
و خون خویش را در این راه نثار کردند
اما
فاعتبروا یا اولی الابصار...
عاشورا یعنی درست در همان لحظه که امام تو را می خواند، لبیک بگویی!!!
"لبیک یا حسین"