امام حسین(ع) می فرماید:
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.
بحارالانوارج/ 93 ص/ 294
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هر ناخالصی و حیله و تزویر پاک است.
فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476
سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام کننده و یکی از آن جوابگو است.
بحارالانوار، ج78،ص120
کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد می کند و نه عذر می طلبد، و منافق هر روز بد می کند و عذر می خواهد.
تحف العقول،ص248
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد میکند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید میکند.
بحارالانوار، ج78،ص128
هیچ امری را نپذیر مگر آنکه خودت را شایسته ی آن بدانی.
اعیان الشیعه، ج 1،ص 621
درباره برادر مؤمنت پشت سر سخنی بگو که دوست داری او پشت سر تو بگوید.
بحار الانوار، ج 78، ص 127
بترس از ستم کردن بر کسی که به جز خدا یاوری ندارد.
بحار الانوار، ج 78، ص 118
عقل کامل نمیشود مگر با پیروی از حق.
بحار الانوار، ج 78، ص 127
عجله کردن، کمخردی است.
بحار الانوار، ج 78، ص 122
کسی که گرفتاری و اندوه مؤمنی را برطرف کند و او را آسوده کند، خداوند گرفتاری و اندوه دنیا و آخرت را از او رفع میکند.
بحار الانوار، ج 78، ص 122
وای بر شما ای پیروان آل ابیسفیان، اگر دینی ندارید و از معاد و روز قیامت نمیترسید، پس لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید.
بحار الانوار، ج 45، ص51
چرا عزاداری از اول محرم؟
قیل للصادق علیه السلام سیدی جعلت فداک ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله و أراکم تجلسون انتم و شیعتکم من اول شهر بالماتم و العزاء للحسین علیه السلام
فقال علیه السلام ما هذا اذا هل هلال محرم نشرت الملائکة ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیرة و لا بالبصر فاذا تنفجر دموعنا
به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند. و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود.
ثمرات الاعواد: ۳۶.۳۷
فضل میگوید: در اول محرم، امام صادق(ع) به من فرمود: دیشب کجا بودی؟ عرض کردم: دیشب بین ما کسی بود که میگفت: هلال ماه محرم را دیدم. لذا یکی از دوستان و محبین شما به مناسبت اول محرم، مجلسی منعقد نموده بود؛ و ما برای ناله و عزاداری بر جد بزرگوارتان حضرت سیدالشهدا (ع) و اهلبیت آن حضرت ـ به خاطر مصائبی که بر آن بزرگواران در این ماه وارد شده ـ در مجلس او شرکت کردیم و بر مصائب شما اهلبیت (ع) گریستیم.
امام صادق (ع) فرمودند:
«نَوَّر اللهُ قَلبَکَ وَ شَرَحَ صَدرَکَ و آجَرَکَ عَلی حُسین (ع) صُنعِکَ وَ وِلائِکَ لِأهلِ بَیتِ نَبیِّکَ»
«خداوند دلت را روشن کند، و به تو شرح صدر مرحمت فرماید، و تو را بر این عمل خوب و موالات تو با اهلبیت پیامبر پاداش دهد.»
حضرت فرمودند: ای فضل! هنگامی که از مجلس عزا بیرون آمدی، جلو در خانه، به چیزی برخورد نکردی؟
عرض کردم: بلی، خداوند مرا فدای شما گرداند. با مردی که جلوی در نشسته بود برخورد کردم، فرمود: آن شخص را میشناختی؟ گفتم: هوا تاریک بود و نتوانستم او را بشناسم.
حضرت فرمود: خود من جلوی در نشسته بودم! گفتم: الله اکبر، پس برای چه به مجلس ما نیامدید تا در صدر مجلس باشید؟ به خدا قسم شما صاحب عزا هستید و واجب است به شما تعزیت بگوییم.
امام صادق فرمود:
«من میخواستم وارد مجلس شوم، اما دیدم در صدر مجلس جدم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا حضور دارند، و با شما برای اباعبدالله الحسین میگریستند و نوحه و زاری میکردند.»
.
ثمرات الاعواد، ج 1، ص 16، منابع النوراء، ص 17، دیوان مصاریع العبره، ج 1، ص 17، احرام محرم، ص 50.
بشنو از نی چون حکایت می کند
شیعه را در خون روایت می کند
شیعه یعنی سابقون السابقون
شیعه یعنی یک طپش عصیان و خون
شیعه یعنی عشق بازی با خدا
یک نیستان تک نوازی با خدا
شیعه یعنی نشعه ی جام بلا
شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه باید آب ها را گل کند
خط سوم را به خون کامل کند
خط سوم خط سرخ اولیاست
کربلا بارزترین منظور هاست
کربلا گفتم کران را گوش نیست
ور نه از غم بلبلی خاموش نیست
بلبلان چه چه ز ماتم می زنند
روز و شب از کربلا دم می زنند
با خودم گفتم: رقیه کیست کیست؟
گفته اند این نام در تاریخ نیست!
حرف در تاریخ از ویرانه است
داستان دخترک افسانه است
پیش خود نجوا کنان در جستجو
گفتمش بی بی حقیقت را بگو
در همین اثناء دو پلکم خسته شد
خواب رفتم چشم هایم بسته شد
یک خرابه بود و یک دنیا محن
عده ای دل خسته، چندین طفل و زن
هر چه می دیدم همه افغان و آه
خیره شد چشمم به طفلی رخ سیاه
با خودش قلبی پر از احساس داشت
صد نشان از عطر و بوی یاس داشت
دور او حور و ملک در شور بود
گوئیا نسلش ز نسل نور بود
گر چه باشد دخترک کم سن و سال
برده مریم، آسیه زیر سئوال
چه جلالی! شوکتی! آزاده است
شک ندارم من یقین شهزاده است
دختر سلطان اگر چه خاکی است
نیست از اهل زمین افلاکی است
پیش آمد دست بر دیوار داشت
در کف پایش گمانم خار داشت
خسته بود و خسته بود و زار بود
گوییا که دخترک بیمار بود
صورتش لبریز از بیداد بود
حرف می زد حرف، لیکن داد بود
اشک افشاندم رهش جارو زدم
پیش پایش با ادب زانو زدم
گفتمش بانوی من تو کیستی؟
گوییا از اهل دنیا نیستی
با لب پر خون مرا شرمنده کرد
دختر سلطان به رویم خنده کرد
با صدایی نارسا آهسته گفت:
من رقیه، اشک در چشمش شکفت
گفت: من هستم عزیز عالمین
دختر سلطانم و بنت الحسین
خون من از خون پاک مصطفی
جد من حیدر بود شیر خدا
یادگار حضرت زهرا ,
دلخوشی زینب کبری منم
گر چه دستم با طنابی بسته است
روح و جانم ناتوان و خسته است
مهر خود در هر دلی جا می کنم
با همین دستم گره وا می کنم
تا قیامت شیعه مدیون من است
دین حق، آباد از خون من است
روز محشر دست می گیرم طبق
قدر من باشد چنان در پیش حق
می زنم فریاد ربی جرم بخش
هر که را گویم فقط آن را ببخش
این یکی بهرم علم افراشته است
آن یکی هم حرمتم را داشته است
مهربانا او شود اهل بهشت
روی پرچم یا رقیه می نوشت
می شود از جام کوثر مست مست
تا سه ساله دیده گریه کرده است
او به یادم موی خود را می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
آن یکی را نه خدایا برزخی است
قلب من آزار داده دوزخی است
گونه ای دیگر به پایم خار کرد
بارالها او مرا انکار کرد
در قیامت من قیامت می کنم
دوستانم را شفاعت می کنم
غم مخور این حرف با نا کس مگو
کرده ام او را حواله بر عمو
***** بنویسید حسین *****
با همین سوز که دارم بنویسید حسین(ع)
هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین(ع)
ثبت احوال من از ناحیه ی ارباب است
همه ی اهل و تبارم بنویسید حسین(ع)
خانه ی آخرتم هست قدمگاه حبیب
سر در قصر مزارم بنویسید حسین(ع)
هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان
همه ی دار و ندارم بنویسید حسین(ع)
من دلم راز شکیبایی زینب(س) دارد
همه ی صبر و قرارم بنویسید حسین(ع)
هیچ شعری ننویسید به روی کفنم
با گل تربت یارم بنویسید حسین(ع)
تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو ملک
به روی سینه ی زارم بنویسید حسین(ع)
گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست
همه ی باغ و بهارم بنویسید حسین(ع)
روی پیشانی من هر چه که بیمار شدم
با همه حال نزارم بنویسید حسین(ع)
هر که پرسید که در چله نشینی چه کنم؟
اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین(ع)
دست بر شاکله ی هیئتی من نزنید
گفت یارم به عذارم بنویسید حسین(ع)
آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید
حاجت قافله دارم بنویسید حسین(ع)
ثواب هزینه کردن برای عزای سیدالشهدا علیه السلام:
حَکَی صاحِبُ ذَخائِرِ الأفهامِ عَن عَبدِاللهِ بنِ داودَ، عنِ الثِّقَاتِ، عَنِ ابنِ عَبّاسِ،
قالَ :
... وَ إذا بِجَبْرَئِیلَ الْأَمِینِ هَبَطَ مِنَ الرَّبِّ الْجَلِیلِ ،
وَ قَالَ :
یا مُحَمَّدُ، الْعَلِیُّ الأعلَی یُقْرِؤُکَ السَّلَامُ وَ یَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّةِ وَ الإکرَامِ وَ یَقُولُ لَکَ : ... ،
فَوَعِزَّتِی وَ جَلَالِی أَنِّی لَأَخلُقُ لَهَا(فاطمة) شِیعَةً طَاهِرِینَ مُطَهَّرِینَ، یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ عَلَی عَزَاءِ الْحُسَیْنِ وَ أَرْوَاحَهُمْ عَلَی زِیَارَتِهِ وَ یُقِیمُونَ عَزَاءَهُ فِی مَجَالِسِهِمْ وَ یَسْبِکُونَ الدُّمُوعَ وَ یُقَلِّلُونَ الهُجُوعَ لَیْسَ لَهُمْ مِنْ ذَلِکَ رُجُوعٌ ، ...
أَلَا وَ مَنْ أَنْفَقَ دِرْهَماً عَلَی عَزَائِهِ وَ زِیَارَتِهِ تَاجَرَتْ لَهُ الْمَلَائِکَةُ إلَی یَوْمِ الْقِیامَةِ فِیما یُنْفِقُهُ وَ یُعْطِی بِکُلِّ دِرْهَمٍ سَبْعِینَ حَسَنَةً وَ بَنَی اللَّهُ لَهُ قَصْراً فِی الْجَنَّةِ .
ابن عباس نقل می کند:
جبرئیل امین ازجانب پروردگار جلیل هبوط کرد و گفت:
ای محمّد، خدای علیّ اَعلی به تو سلام می رساند و تو را به درود و اِکرام مخصوص می گرداند و به تو می فرماید:
به عزّت و جلالم سوگند، برای فاطمه شیعیان پاک و پاک شده ای خلق می کنم، این شیعیان اموالشان را در راه عزای حسین انفاق می کنند و در راه زیارت حسین جان می دهند و عزای وی را در مجالسشان به پا می کنند، خالصانه بر وی اشک می ریزند، خوابشان را کم می کنند و از این شیوه باز نمی گردند ...
آگاه باشید هرکس در راه عزا و زیارت حسین بن علی علیه السلام به مقدار درهمی انفاق نماید، ملائکه در آنچه انفاق نموده است تا روز قیامت با او داد و ستد می کنند و به ازای هر درهم هفتاد حسنۀ به وی می دهند و خداوند برای او قصری در بهشت بنا خواهد کرد.
منبع:تَظَلُّمُ الزَّهرَاء ، ص73-74
قال الصّادق علیه السّلام :
اَللّهم ... وَ ارْحَمْ تِلْکَ الاَعْیُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا. :
امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت ، چنین دعا مى کرد و مى فرمود:
خدایا ... آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده .
بحارالانوار، ج 98، ص 8
«ارزش گریه بر امام حسین(ع) از زبان امام عصر(عج)»
سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(ع) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم گفت: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای متعال این همه ثواب به ذائران و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهدا(ع) می دهد مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامة عملش نوشته می شود و برای هر یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.ـ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت، در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشة خیمه عنیزه ای «بز شیرده» داشتند و از راه مصرف شیر آن، زندگی خود را می گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
سپس سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(ع) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمی تواند
به سیدالشّهدا(ع) بدهد، پس هر کاری که می تواند انجام می دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت، در جایی عنایت می کند در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. پس از غایب شدن سوار عرب، سید فهمید که جواب سؤالش را از امام زمان (عج) دریافت کرده است.
«برگرفته از عبقری الحسان، مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی، ص 136»
عن ابى عبد الله الصادق ( علیه السلام )قال :
من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین ( علیه السلام ) و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین ( علیه السلام ) و بغض زیارته .
�� هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى اندازد .
��وسائل الشیعه ، ج 10 ص 388،
بحار الانوار ، ج 98، ص76
�� الإمام الحسین علیه السلام فی یَومِ عاشوراءَ
أنَا ابنُ عَلِیِّ الخَیرِ مِن آلِ هاشِمٍ /
کَفانی بِهذا مَفخَرًا حینَ أفخَرُ / وجَدّی رَسولُ اللّه ِ أکرَمُ خَلقِهِ / ونَحنُ سِراجُ اللّه ِ فِی الأَرضِ یَزهَرُ /
وفاطِمُ اُمّی مِن سُلالَةِ أحمَدَ /وعَمِّیَ یُدعى ذَا الجَناحَینِ جَعفَرُ / وفینا کِتابُ اللّه ِ اُنزِلَ صادِقًا / وفینَا الهُدى والوَحیُ بِالخَیرِ یُذکَرُ / ونَحنُ أمانُ اللّه ِ لِلخَلقِ کُلِّهِمُ / نُسِرُّ بِهذا فِی الأَنامِ ونَجهَرُ / ونَحنُ وُلاةُ الحَوضِ نَسقی وَلِیَّنا / بِکَأسِ رَسولِ اللّه ِ ما لَیسَ یُنکَرُ / وشیعَتُنا فِی النّاسِ أکرَمُ شیعَةٍ / ومُبغِضُنا یَومَ القِیامَةِ یَخسَرُ
.
امام حسین علیه السلام
ـ در روز عاشورا ـ : من پسر على هستم که برگزیده خاندان هاشم است * هنگام به خود بالیدن، مرا همین افتخار کافى است نیاى من پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که بهترین خلق خداست * و ما چراغ خداییم که در زمین مى درخشد. و فاطمه، مادر من است که از سلاله احمد است * و عموى من جعفر که دارنده دو بال نامیده مى شود کتاب خدا در میان ما به حقّ نازل شد * و هدایت در میان ماست و وحى از ما به نیکى یاد مى کند ما امان خداییم براى همه خلایق * و این را در میان مردم، پنهان و پیدا مى گوییم ماییم عهده داران حوض کوثر که دوستان خود را سیراب مى کنیم * با جامى از رسول خدا و این چیزى است که هرگز انکار نمى شود شیعه و طرفداران ما در میان مردم بهترین طرفداران هستند * و بدخواه ما در روز رستاخیز زیان مى کند.
المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 80 ، الاحتجاج : 2 / 103 / 168 ، ینابیع المودّة : 3 / 75 ، موسوعة کلمات الإمام الحسین علیه السلام : 498 / 286 مع اختلاف فی عدد الأبیات والألفاظ